عــــــشـــق بـــــلاگ

تنهایی یک پسر

تنهایی ...

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب....
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد

نوشته شده در  جمعه 5 تير 1394ساعت 15:12  توسط مهدی 

تقدیمی


تقدیم به کسانی که که جرمشون فقط دوست داشتن بود
گذشت آنوقت هایی که مردم همدیگر را دور میزدند ،حالا از روی هم رد می شوند…

.

.

خیلی سخته ماشین گل زده ای رو ببینی که بهترین آرزوت رو با خودش میبره…

.

.

در آخر نگران نامردی دنیا نباش !
دنیا اگه مردونگی سرش میشد،اسمش دختروونه نبود…

.

.

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه اتاقش پر عکس میشه ولی همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی …

.

.

سرنوشت گر نوشت بد نوشت…
سر گذشت گر گذشت بد گذشت…
زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت …

.

.

چه تراژدی غمناکی است !
وقتی برای همه کست، هیچ کس نباشی…

.

.

ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯽ ﭘﺸﺖ ﺟﻤﻠﻪ
” ﺗﻨﻬﺎﻡ ﻧﺬﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ”
ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺭﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ؛
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ !

.

.

وقتی رفت… گفت: تو را هم می برم!
با خوشحالی گفتم کجا؟
گفت: از یادم…

.

.

بازی با رنگها بسیار زیبا و آرامش بخش است ،، به شرطی که از آن برای رنگ کردن همدیگر استفاده نکنیم

.

.

از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی….

.

.

به هر کس محبت میکنم جانم فدا
مثل عقرب میزند نیشم نمیدانم چرا؟!
داور قلبم سوت نداره
راحت باش ، خطا کن



برچسب‌ها: تقدیمیمردانگینامردیدنیای بی رحمعشقعشق بلاگخطادردهای کوچکنیشعشق بلاگشرطمعرفتخوشحالیتراژدیاسم
نوشته شده در  پنج شنبه 28 خرداد 1394ساعت 11:28  توسط مهدی 

شطرنج زندگی...

خواب کیش را

در اغوش مات رفتن...،

فرار پشت پیاده نظام رویاها
و انزوا در قلعه تنهایی...
حال شطرنجی را دارم
که وزیرش استیضاح شده است....
از تمام پیاده نظامش بوی کودتا می اید...
و هیچ رویایی
دل زدن به قلب لشکر کابوس را ندارد
تکلیف این بازی قبل از تمام قاعده ها،روشن است...
خودم را مات می کنم در قلعه ای که
بین کیش های تو،فرقی نمی گذارند...
وقتی داشته و نداشته ام
یک قلعه به وسعت تنهایی باشد
همیشه محاصره ام
میان کابوس هایی که با شبیخون های تو،توفیری ندارند...
من به دموکراسی هیچ سیاه سفیدی
به اندازه عمق استبداد تو
باور ندارم..


نوشته شده در  پنج شنبه 28 خرداد 1394ساعت 11:24  توسط مهدی 

رفتار نیک،کردار نیک،اخلاق نیک...

 

 

بیایید پارسی وار *زنها* را پاس بداریم ...

این بار اگر زن زیبارویی را دیدیم
هوس را زنده به گور كنیم
و خدا را شكر كنیم برای خلق این زیبایی ...
زیر باران اگر دختری را سوار كردیم
او را به مقصد مورد نظرش برسانیم ...
نه به مقصد مورد نظرمان ...
به جای شماره به او امنیت بدهیم ...
هنگام ورود به هر مكانی با لبخند بگوییم: اول شما ...
در تاكسی خودمان را به در بچسبانیم نه به او ...
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در كوچه خلوت می بیند
احساس امنیت كند نه ترس ...
بیاییدفارغ از جنسیت ...
كمی مرد باشیم ...
نوشته شده در  پنج شنبه 28 خرداد 1394ساعت 11:21  توسط مهدی 

مردانگی


یک وقت هایی فکر میکنیم مرد بودن، چقدر می تواند غمگین باشد!!،

هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید..
.
هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند...
هیچ انجمنی، با پسوند «... مردان» خاص نمیشود...!!،

مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند...
.

.

.

بقیشو تو ادامه مطلب بخون

 

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در  پنج شنبه 28 خرداد 1394ساعت 11:13  توسط مهدی 

خوشبختی....

کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند

 به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند.

 خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست،

بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است.

 خوشبختی انعکاس تعداد روابط دوستانه ای است که هر کس می تواند داشته باشد،

 انعکاس تعداد افرادی است که در طول زندگی خود توانسته خوشبخت و هدایت کند،

 و نتیجه قدرشناسی از داشته ها است و نه میزان نارضایتی از نداشته ها.

 قدردان داشته هایتان در زندگی باشید

 و تا می توانید در خوشبختی و هدایت دیگران تلاش کنید

 و زندگیتان را بخاطر آنچه که هم اکنون هست دوست بدارید...







برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:53  توسط مهدی 

دلم هوای خودم را کرده است ...

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:52  توسط مهدی 

بودن همیشه در فریاد نیست...

باید بازیگر شوم ،

آرامش را بازی کنم

باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم

باز باید مواظب اشک هایم باشم

باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”






برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





تنها برخی از آدمها

باران را احساس می کنند …

بقیه فقط خیس می شوند













گاهی سکوت دوست معجزه می کند و تو می آموزی که بودن همیشه در فریاد نیست

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:51  توسط مهدی 

زندگی تعداد نفسها نیست!

زندگی تعداد نفسها نیست!

زندگی تعداد لبخندهای

کسانیست

که دوستشان داریم



 

 

 

 

 







صدای ما رو

از پشت شیشه ی مانیتور می شنوید...

مانیتوری که الان ، خیلیا پشتش بغض دارن

مانیتوری که الان ، خیلیا دستشون

زیر چونشونه

در ضمن ،

پشت همین مانیتور هم خیلیا دلشون گرف
ته.....

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:48  توسط مهدی 

زیبایی زندگی

 

به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!

مکـــث میکنـــــم ...!

انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,

جـــــا گذاشتـــــه ام !

مثلــــــــــا"...

در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش 

در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥


برچسب‌ها: زیباییزندگیعشق بلاگتومیرسمصدایتآرامشعشق بلاگزیباییتبه تو میرسمعشق بلاگ
نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:45  توسط مهدی 

دلم تو را می خواهد !

 


حوصله خواندن ندارم !


حوصله نوشتن هم ندارم !


این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود نه با نوشتن . . .


دلم تو را می خواهد !

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:43  توسط مهدی 

جای خالی دستانم را به یاد آوری...


 

      دلم میخواهد گاه به دستانت که مینگری ،

 

 

 

         جای خالی دستانم را به یاد آوری...

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:41  توسط مهدی 

آغوش تو




آغوش تو که باشد...



خواب دیگر بهانه ای برای خستگی نیست...!


و تپش های قلبت میشود لالایی کودکانه ام...


کنارم بمان...


میخواهم..


صبح چشمانم


در نگاه تو...بیدار شود..!!

 

 

 

نوشته شده در  سه شنبه 26 خرداد 1394ساعت 19:37  توسط مهدی 

سوز عشق...

 

 

 

 

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

 

 

 

 
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
 
 

 

 
 
 

 

 
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
 
 

 

 
 
 

 

 
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…
 
 

 

 
 
 

 

 
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی
 
 

 

 

 

 

 
داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
 
 

 

 
 
 

 

 
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا 
 
 

 

 
 

 

 
سردرگم و بی قرار مانده ام….
 
 

 

 
 
 

 

 
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از 
 
 

 

 
تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
 
 

 

 
 
 

 

 
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
 
 

 

 
 
 

 

 
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
 
 

 

 
 
 

 

 
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم 
 
 

 

 
 
 

 

 
رفتنت را در قلبم گذاشتی….
 
 

 

 

 

 

 
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم 
 
 

 

 
 
 

 

 
نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
 
 

 

 
 
 

 

 
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو 
 
 

 

 
 
 
 

 

 
نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده....
 

 

 


برچسب‌ها: سوزسوز عشقعشق بلاگتنهاییچهرهتک و تنهاباتوعشق بلاگرویاهای منتباهجرمعاشقانهگذشتجا ماندهعشق بلاگهوای توخاطرهتنهاغمپردهدلتعشق بلاگتنهایی یک پسرخیالتپریشانشعرقلبشببی فکرخیالبمیرمهیچکسدلبستنسردرگمبی قرارعشق بلاگ
نوشته شده در  سه شنبه 26 خرداد 1394ساعت 19:37  توسط مهدی 

وقتی



وقتی دستت تو دست عشقته و آروم یه فشار کوچیک به دستت میده ...


بی تفاوت ازین فشار رد نشیا

داره باهات حرف میزنه

...

میگه دوست داره!

میگه هوات و داره!

میگه حواست به من باشه!

میگه حواسش بهت هس!

میگه تنها نیستیا!

میگه....

تو هم همینجور که دستت تو دستشه

آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش...


آره

یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین

http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/words_library/love/default/i_love_you.gif

نوشته شده در  سه شنبه 26 خرداد 1394ساعت 19:36  توسط مهدی 
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد